طلوع مهربانی ها حسین است

نمیدونم بگویم یا نگویم                  نشسته افتابی روبه رویم

خدا کل کرده امشب در گلویم        انا الحق میچکد از واژههایم

الا ای دستهای رو به خورشید      که پرواز از سر انگشت روییده

در ان روزی که بر گلها ستم شد     تمام اسمان پیش تو خم شد

کسی خورشید را یاری نمیکرد      کسی از گل طرفداری نمیکرد

خدا بود و زمین کربلا بود          زمین کربلا بودو خدا بود

فقط انان که دریا پیشه هستند       خدا جوی و خدا اندیش هستند

فقط انان که هم اءین یاسند           حسین و کربلا را میشناسند

اگر چه کربلا غیر از بلا نیست    ولی هر کربلایی کربلا نیست

نه این اشک مجسم زینب ماست     نه این اینه ی غم زینب ماست

نه زینب این زن زار و حزین است     که زینب خطبه های آتشین است

قدش هر چند از ماتم دو تا شد     زبانش ذوالفقار کربلا است

امام عشق زین العابدین است    که در شوریدگی ها کامل ترین است

نه عباس است این دست فتاده    که بر تیغی خمیده تکیه داده

خروشی آسمان گیر است عباس   خدای عشق و شمشیر است عباس

حسین این بیرق و طبل و علم نیست   حسین این گریه های دم به دم نیست

حسین نوحه و بانگ و غذا نیست   سری بر نیزه های کربلا نیست

طلوع مهربانی ها حسین است  شروع جان فشانی ها حسین است

اگرچه واژگون زین فتاده است  ولی در طول تاریخ ایستاده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد