شب عطشان

در شب نهم محرم اب در خیمگاه امام حسین(ع)تمام شد و مقاومت اهل بیت(ع)در برابر تشنگی به بالاترین درجه خود رسید.

حضرت سکینه این چنین وصف میکند:

"در شب نهم محرم اب ما تمام شد.ظرفهای اب خشک شده بود،لبها خشکیده و نزدیک بود تشنگی همه ما را از پا دراورند.به نزد عمه ام زینب رفتم به محض اینکه انجا رسیدم برادرم عبدالله«نوزاده شیر خواره»را دیدم که در گهواره اش از  شدت تشنگی لبهایش را میجویید.بی تابی بر ما غلبه کرد وهر دو برخاسته و به سوی خیمه ها رفتیم و به انها نزدیک شدیم.در نزد انان نیز اب نیافتیم در حالی که در حدود بیست نفر از بچه ها دور ما را گرفته و فریاد میزدند العطش العطش.در این هنگام چون یزید(نام یکی از یاران امام حسین(ع))صدای انان را شنید با سه تن از یارانش همراه شد و به طرف نهر اب حرکت کردو پس از درگیری مختصری ظرفهای اب را پر کرد و بازگشتند مشکها را میان خیمه ها گذاشتند و با صدای بلند فریاد زده ای فرزند رسول خدا(ع)برای شما اب اوردیم دراین هنگام بچه ها به طرف اب هجوم اوردند و در اطراف مشکهای اب جمع شدند.برخی از شدت تشنگی سرهای خود را به مشکها میچسباندند شایدبه این وسیله تشنگی شان برطرف شود و در این میان گره بند مشکها باز شد و اب به زمین ریخت و حتی یک تن از انان نتوانست اب بیاشامد.در این جا بود که فریاد واویلاو اهلاکا از همه بلند شد.

کتاب خاک پاکان،محمد حسین الحسینی الجلالی،ص79

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد